تسنیمتسنیم، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

امید دل مامان و بابا

...

1391/12/13 8:10
نویسنده : مامان و بابا
320 بازدید
اشتراک گذاری

آمدم بگویم هنوز جدایی ساعت 7 صبحمان برایم عادی نشده...زجر میکشم و بغضم را در گلویم نگه میدارم...

همانطور که برای تو ...حتی روزهای جمعه هم حوالی ساعت 6 تا 7 صبح بیدار میشوی و مینشینی و ما را نگاه میکنی و خیالت که راحت شد میخوابی...

عذر خواهی مان را بپذیر عزیزترین من و بابا....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان تسنيم سادات
13 اسفند 91 10:32
آخخخخخخخخى عزيزم تسنيم كوچولو
گريه نميكنه صبحها....؟؟؟
ولى خيلى سخته فكر نكنم هيچ وقت بشه عادت كرد الان يه جوره بزرگتر هم بشه يه جور ديگه .....


اگه بیدار باشه گریه میکنه ولی خیلی زود آروم میشه
ولی خیلی سخته....
مامان طهورا عسلی
13 اسفند 91 18:08
یاد خودم و طهورا افتادم وقتی صبح ها از هم جدا میشیم. گریههههههههههههههههههههههههه
خاله اسیه
13 اسفند 91 21:41
سمان مامان آرشیدا
13 اسفند 91 22:30
آخی عزیزم. دلم براش خیلی سوخت.
ایشاللا همیشه خواب باشه و متوجه نشه و گریه نکنه.
راستی چند روزه آرشیدا یاد گرفته از برج غورباقه درست استفاده کنه و توپش رو خودش میندازه.


آفرین به ارشیدا جون
تسنیم هم توپش را میاندازه توش یه بازی های جدیدی هم خودش باهاش میکنه که خیلی با نمک هستن کلی باهاش حال میکنم
فاطمه (مامان محمد سجاد)
15 اسفند 91 10:33
عززززیزم. حالا باز خوبه این جدایی به وصل مامان بزرگا منتهی می شه. هر چند آغوش مامان یه چیز دیگست. آخ از اون وقتی که کوچولوی نازنین رو باید بذاریم مهدکودک
الهام مامان آوینا
15 اسفند 91 13:46
الهی عزیزمممممممممممم.. اینطور که شما نوشتی... دل ما را هم اتیش زدی .... به بعدهاش بیاندیش که مستق بار خواهد امد... چمیدونم این دنیای این روزها دنیای عجیبیه... یه جورایی همه با سختی باید جیگر گوشه هاشون را بزرگ کنن....
مامان طه
18 اسفند 91 19:50
سلام عزیزم بروزم